سبد خرید0

چکیده                           تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

در فوتبال هنگام زدن ضربه پنالتی، از زمان جدا شدن توپ از پای پنالتی زن تا رسیدن توپ به دروازه، تنها 0.3 ثانیه فرصت هست تا دروازه بان مسیر توپ را تشخیص داده و توپ را بگیرد. این زمان، زمان بسیار کمی است. بازیکنان در یک سوم موارد توپ را به چپ دروازه، یک سوم موارد به سمت راست دروازه و یک سوم باقیمانده نیز به وسط دروازه می کوبند. مطمئنا دروازه بان نیز این موضوع را می داند. اما او در اکثر موارد به یکی از دو سمت چپ یا راست خود جهش می کند. با اینکه احتمال زدن پنالتی به وسط دروازه دقیقا برابر احتمال زدن توپ به چپ یا راست دروازه است، اما دروازه بان به ندرت در وسط دروازه می ماند. به نظر شما چرا؟؟؟ جواب واضح و در عین حال بسیار ساده است: ظاهر نمایی. دروازه بان می داند که پریدن به سمت چپ یا راست خود (حتی اگر اشتباه بپرد که اکثرا هم همینطور می شود و پنالتی در بیشتر موارد گل می شود) خیلی بهتر از این است که در یک نقطه بایستد و فقط نظاره گر این باشد که چگونه توپ از مقابل چشمانش عبور میکند و به کنج دروازه می رود، شاید در نظر تماشاگران فوتبال تحسین برانگیزتر و فعال تر به نظر بیاید. این حالت خطای عمل نام دارد: فعال به نظر بیا حتی اگر به چیزی نرسی. شفاف اندیشیدن یک هنر است و کسب این هنر احتیاج به مهارت هایی دارد که قرار است ما در یکسری از مقالات آموزشی این هنر یا تکنیک را با هم تمرین کنیم. پس در ادامه با ما همراه باشید...

معمولا افراد در شرایط متزلزل یا بهتر است بگوییم در شرایطی که هیچ شناختی نسبت به محیط اطراف خود ندارند، ترجیح می دهند اقدامی انجام دهند یا به زمان خودمانی کاری کنند، حال می خواهد هر کاری باشد. یک مثال دیگر بهتر می تواند در این مورد به ما کمک کند:

در بورس زمانی که شاخص بورس سیر صعودی دارد، افراد اکثرا بدون هیچ آنالیز و بررسی، ناخودآگاه وارد صف خریداران بورس شده و سهام می خرند حتی شده به هر قیمتی. این افراد شاید حتی خودشان هم ندانند چرا خرید می کنند ولی فقط  و فقط سهام می خرند چون دیگران هم اینکار را می کنند. برعکس آن هم دقیقا همین گونه است. زمانی که شاخص بورس افت کرده و سیر نزولی در پیش می گیرد، اکثر مردم شروع به فروش سهام خود می کنند بدون اینکه جستجو کنند واقعا چه اتفاقی در بورس در حال رخ دادن است، آیا واقعا شرایط فروش وجود دارد یا خیر؟. آنها فقط می فروشند حتی اگر شده به ضرر. آنها می فروشند چون دیگران هم می فروشند. می فروشند چون دوست دارند در شرایط بحرانی بورس کاری کرده باشند. در واقع باید بگوییم این خطای ذهن انسان است که در شرایط بی ثبات، ترجیح می دهد تصمیمی گرفته و اقدامی کند تا اینکه بماند، صبر کند و در صورت لزوم بعدا تصمیم گیری کند.

خطای عمل حتی در تحصیل کرده ترین یا پیشرفته ترین جوامع نیز وجود دارد. این موضوع ربطی به سودجویی افراد یا سطح پیشرفت جامعه ندارد. شما می توانید یک بیمار را در نظر بگیرید. اگر بیماری این مریض با اطمینان و قطعیت کامل تشخیص داده نشود و پزشکان مجبور باشند بین مداخله کردن در اوضاع بیمار (تجویز و شروع یک درمان) یا منتظر ماندن یکی را انتخاب نمایند، در اکثر موارد گزینه مداخله کردن را انتخاب می کنند. این یک تمایل در وجود آدمی است که می خواهد در شرایط عدم قطعیت هر کاری بکند، هر کاری جز نشستن و صبر کردن.

حال باید بگوییم چه چیزی منجر به این تمایل می شود؟ ریشه تمام این خطاها به اجداد انسان برمی گردد. زمانی که انسان اولیه در جنگل با دیدن یک سایه، فرار را بر قرار ترجیح می داد و سریعا فرار می کرد و از آنجا دور می شد. او صبر نمی کرد تا ببیند این سایه متعلق به شیر بوده یا یک گراز یا شاید حتی صرفا سایه یک درخت. البته منطق هم حکم می کرد که این کار را انجام دهد چون راه نجاتش این بود. این در حالیست که انسان امروزی این شرایط را ندارد که بخواهد با اولین گزینه پیش رو اقدامی انجام دهد. اکثر مواقع صبر کردن، اندیشیدن، تصمیم گیری و اقدام بعد از آن خیلی بهتر است، چون امروز به تفکر بهای بیشتری داده می شود.

البته باید بگوییم در دنیای امروز همچنان بی حرکت بودن یک حرکت ن است. شما اگر با صبر کردن به نفع شرکتت یا حکومتت یا حتی انسانیت کار کرده باشی، بسیار بعید است تا از تو تقدیر شود یه مدال افتخاری نصیبت شود. در حالیکه اگر تو از خودت قضاوت و یا کار سریع و آشکاری نشان دهی که بواسطه آن اوضاع بهتر شود (حتی شده به صورت اتفاقی) شانس بالایی داری که رئیس شرکت تو یا یک سازمان بین المللی از توتقدیر نماید. بعبارتی دیگر جامعه در در مقیاس جهانی هنوز تصمیم های عجولانه را به استراتژی های منطقی ای که صبر کردن را در اولویت قرار می دهد، ترجیح می دهد.

در نهایت، باید گفت این خصلت انسان است که در شرایط بحرانی یا متزلزل یا شرایطی که شناخت و تسلط کافی روی آن ندارد احساس درماندگی کرده و همین استیصال او را وا می دارد که باید کاری کند، هر کاری. چون بعد از انجامش حس بهتری دارد، اگرچه ممکن است با این وارد عمل شدن سریع، اوضاع را حتی بدتر کرده باشد (هر چند گاهی این عمل ممکن است نتیجه مثبت داشته باشد ولی اثرات منفی آن می تواند بیشتر باشد).

پس بهتر است وقتی شرایط برای تو نامشخص و نامفهوم است عقب بایستی و کاری انجام ندهی. سعی کن همه گزینه ها و جوانب را ارزیابی کنی، آنوقت تصمیم بگیر و اقدام کن. گاهی هیچ اقدامی انجام ندادن بهتر از انجام دادن آن است. به گفته پاسکال تمام مشکلات بشر ریشه در در ناتوانی او در آرام و تنها نشستن در یک اتاق دارد.